۱. بر همگان روشن شده است که شکلگیری، رشد، جولان و خودبزرگبینی تشکیلات «داعش» از سوی دستها و عوامل گوناگونی صورت میگیرد که بیشترشان مستقیم یا غیرمستقیم ساختگی و بازی است و به یقین آمریکا، سوریه، عراق و دیگر کشورهای منطقه در آن نقش دارند. این چیزی است که بسیاری از سیاستمداران و مسئولان غربی، عربی و... به آن تصریح یا اعتراف کردهاند و تعداد زیادی از تحلیلگران و کارشناسان بر آن اصرار دارند. به عنوان مثال آقای مسعود بارزانی؛ رئیس اقلیم کردستان عراق در گفتوگویی تلویزیونی تصریح کرد که مدتی پیش با نوری مالکی؛ نخستوزیر پیشین عراق تماس گرفته و به او هشدار داده بود که حدود پانصد داعشی مسلح از سوریه به سوی عراق عبور کردهاند و همچنین افزوده بود که نیروهای پیشمرگه آماده هستند و توانایی دارند در صورت موافقت نخستوزیر آنان را نابود کنند. ولی مالکی در پاسخش گفته بود: به کار اقلیم خودت بپرداز و به اینان کاری نداشته باش.
یکی از دوستان مورد اعتماد گفت از یک منبع آگاه شنیده است که هنگام مذاکراتِ پیش از تعیین نخستوزیر، و لجبازی نوری مالکی و سرپیچیاش از کنارهگیری و اعتراض به تعیین حیدر عبادی به عنوان نخستوزیر، سفیر آمریکا به مالکی گفت: اگر کنار نروی و عبادی را نپذیری، داعش ظرف ۲۴ساعت وارد بغداد خواهد شد. پس از آن بود که مالکی تن داد و از مقام خود، کناره گرفت.
در مجموع از دهها نفر از دانشمندان، دانشگاهیان و رهبران گروههای اسلامی بویژه در عراق و سوریه شنیدهام که به اتفاق میگویند داعش از سوی دشمنان و بدخواهان عرب و مسلمانان حمایت و پشتیبانی میشود؛ همان کسانی که امروزه مدعی جنگ با داعش هستند.
۲. کاملاً روشن است کشورهای عربی و اروپایی که مردان و زنان به اصطلاح مجاهد از آنجا به صفوف داعش میپیوندند، برای عبور و مرور و خروج این افراد ممانعتی قایل نیستند و راه را برای پیوستن آنان باز میگذارند، با اینکه به طور کامل میتوانند از این امر جلوگیری نمایند. واضح است که این سیاست جهت خلاص شدن از شر این جوانان است تا با پای خویش به قتلگاه و کورهی آتش بروند.
۳. بزرگ کردن داعش، هر چند موقتی، و اقدام برای نبرد با آن در طول سالها، باعث میشود به آمریکاییها و غرب به طور عام، امکان فروش تسلیحات و آزمایش آنها و نیز تمرین نظامیان و رشد مهارتهایشان وجذب سرمایههای خیالی برای عملیات نظامی و در نتیجه بازسازی مناطق جنگزده را میدهد. همان گونه که برایشان امکان افزایش قدرت و حاکمیت در منطقه را عطا کرده تا بتوانند بیش از پیش آن را به ورطهی فروپاشی، درگیری و دشمنی و جنگهای انتقامجویانه و فرسایشی مستمر و بیپایان بکشانند. در عین حال که وجود داعش و جنگ با آن برای سران مذهبگرای عراق و دیگر کشورهای منطقه باعث نابودی مناطق سنینشین و امکاناتشان میشود. بیشترین سود هم نصیب نظام سوریه میشود که پیدایش داعش آن را از مرگ حتمی و پرتگاه هراسانگیز نجات داد.
۴. بنا بر این، جنگ با داعش، در مقام نخست یک بازی ساختگی از سوی آمریکا و غرب است، و در مقام بعدی یک جنگ مذهبی و ویرانگر به نفع برخی کشورهای منطقه است، که ملتهای عربی و عموم مسلمانان از آن هیچ بهره و سهمی نمیبرند و در آن هیچ اراده، تصمیم، برنامه، مدیریت و مصلحتی ندارند. به عبارتی، این نبرد مسلمان با مسلمان و با سرمایهی مسلمان است که در حال و آینده وبال دین و دنیایشان شده است.
۵. داعش از آن جهت که گروهی با اندیشههای خوارج است و دست به سرکشی، شورش و فتنهانگیزی زده است، برای هر یک از کشورهای منطقه، همانند عربستان، عراق، اردن، ترکیه و... بسی آسان است که آن را در طی چند ماه از صحنه روزگار محو نماید، به شرطی که اراده و تصمیم مستقل داشته باشند. در مثال عربستان حدود ۳۰ میلیون جمعیت دارد، ثروت و تواناییهای نظامیاش بسیار زیاد است، علما و دعوتگرانش قدرت فراوانی برای بسیج افکار عمومی و آمادگی میلیونها نفر از شهروندانشان را در درون کشور و بیش از اینها را از بیرون کشور خود دارند. اما چه چیز مانعشان است؟ آیا ناتوانی و تهیدستی است یا تن دادن به تصمیم و نقشههای بیگانگان؟
قبلاً یک بار رهبر مذهبی الجزائر؛ عباس مدنی به ملک فهد پیشنهاد داده بود تا یک میلیون داوطلب فقط از الجزائر بیاورد تا پای لشکریان بیگانه به سرزمین حرمین باز نشود، ولی او نپذیرفته بود.. سرانجام لشکریان بیگانه آمدند، بعدها القاعده آمد، سپس داعش پیدا شد، آنگاه حوثیها و دیگرانی که نمیدانم!
واضح است که شورای همکاری خلیج توافقنامهی دفاعی مشترک و نیروهای مشترک دارند و در پیماننامهی دفاعی عربی مشترک در چارچوب کشورهای عربی منطقه همگی عضو هستند. اگر نبرد با این گروه سرکش، باغی و مفسد در این چارچوب انجام گیرد و در این زمینه با هم همکاری کنند و در جهت منافع اسلام و مسلمانان حرکت کنند، به یقین جنگی مشروع و واجب خواهد بود و همهی ملتهای اسلامی از آنان حمایت خواهند کرد.
ولی کشورهای استعمارگر اصرار دارند که فقط ایشان تصمیمگیرنده باشند و زمام امور جنگ به دست آنان باشند و تسلیحات زیر سیطره و فرمان ایشان باشد تا به نفع اسرائیل و خودشان باشد.
به راستی، داعش، پیدایش داعش و جنگ با داعش را در همین چارچوب دیدم و لب مسأله و شاکلهی موضوع همین است و بس.
۶. اکنون موضعگیری کشورهای عربی منطقه از دو حال خالی نیست:
یا همانند پیش و تا این لحظه در چرخهی پیروی، دنبالهروی و پیوستن به مدار طرحهای صهیونیسم غربی افتاده و ادامه میدهند؛ طرحهایی که از زمان جنگ جهانی اول و از زمان سقوط دولت عثمانی و دروغ بزرگ «انقلاب بزرگ عربی» و توافقنامهی ننگین سایکس ـ پیکو و وعدهی بالفور و... آغاز شده و همواره پیامدها و دردهایش را هر روزه میبینیم و میچشیم.
یا در پی استقلال و اقتدار و رهبریت خویش بگردند و در روابط و سیاست خارجیشان خودمحور باشند و با ملتهای خویش آشتی کنند و به فکر اراده و مصلحت آنان باشند. درمان و دارو همین است و بس.
گزینهی نخست درد است و یا دارویی است که بر درد میافزاید.
نظرات